(بَ رَ کَ) [ ع. برکة ] (مص ل.)۱- نمو کردن وافزودن.۲- افزایش.۳- یمن، خجستگی.۴- نیکبختی. ج. برکات.
فرهنگ فارسی معین
[ یِ بَ رَ کَ ] (اِخ) آن وادیی است که یهوشافاط بعد از غلبه بر موآبیان در آنجا با قوم جمع شد، خداوند را متبارک نمود و الآن آن را وادی بریکوت گویند و به مسافت ۸ میل به جنوب غربی بیت لحم واقع ...
لغتنامه دهخدا
بابرکت؛ پرنعمت؛ پرحاصل.
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.