معنی

[ گُ شَ ] (اِخ) نام زن پیران ویسه است که سپهسالار افراسیاب باشد. (برهان) (آنندراج): که نگشاید این بند من هیچکس گشاینده گلشهر خواهیم و بس.فردوسی. بیاورد گلشهر دخترشْ را نهاد از بر تارک افسرشْ را.فردوسی. سپهبد بپیچید در خواب خوش بجنبید گلشهر خورشیدفش.فردوسی. و رجوع به فهرست ولف شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.