(بَ) [ ع. ] (ص نسب.)۱- روشن، آشکار.۲- آن چه که عقل برای پذیرفتنش نیاز به استدلال ندارد.
فرهنگ فارسی معین
۱. واضح؛ آشکار. ۲. (فلسفه) ویژگی آنچه دانستن آن محتاج تفکر نباشد.
فرهنگ فارسی عمید
[ بَ هی یَ / یِ ] (ص نسبی) مؤنث بدیهی: امور بدیهیه. ج، بدیهیات. (فرهنگ فارسی معین).
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.