گل بدنامی

معنی

[ گُ لِ بَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) آتشک که مرضی است مشهور. (آنندراج): از اطوار ناملایم جمعی از این طبقه گل بدنامی شکفته و صیت شهرت آن طایفهٔ پاکدامنان را به لوث تهمت آلوده ساخته. (میرزا صادق دستغیب در بیان زنان متعه در ایران).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.