گشنی کردن

معنی

[ گُ کَ دَ ] (مص مرکب) جفت شدن. نزدیکی کردن. بر ماده برشدن: حائض؛ ناقه ای که نر بر وی گشنی نتواند کرد از تنگی اندامش. (السامی فی الاسامی). استخلاط؛ گشنی کردن اشتر. (تاج المصادر بیهقی).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.