معنی

[ گُ ] (اِ) طالب نر شدن. (برهان) (غیاث) (آنندراج). || بار گرفتن مادهٔ سایر حیوانات. (برهان) (غیاث). || بارور شدن درخت خرما. (برهان). بارور شدن نخل خرما را نیز گویند چه او را نیز تا گرد نخل نریزند بار نیاورد. (آنندراج). و گویند به درخت خرما که بار نیارد از درخت خرمای دیگر که میوه دار باشد دو چهار خرما گرفته در این درخت بی بر می نهند به قدرت الهی آن درخت بی ثمر مثمر میگردد. (غیاث). گشن خرما. لقاح النحل. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی). || (ص) نر باشد که در مقابل ماده است و درخت خرمای نر که به عربی فحل گویند. (برهان). نر. (آنندراج). فحل. (دهار). گشن از هر حیوان. (منتهی الارب):

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.