گسسته‌روان

معنی

[ گُ سَ سْ تَ / تِ رَ ] (ص مرکب) افسرده. متألم : یکایک سواران پس اندر دمان شکسته سلیح و گسسته روان.فردوسی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.