گسسته‌دم

معنی

[ گُ سَ سْ تَ / تِ دَ ] (ص مرکب) آنکه از پس دویدن مانده باشد و نفسش گسسته باشد. (آنندراج). آنکه نفسش بند آمده باشد: پیوسته باد عزّت و فرّ و جلال او بدگوی را بریده زبان و گسسته دم.فرخی. نگر که در پی بویت دویده بود صبا که وقت صبحدمش خوش گسسته دم دیدم. ظهوری (از آنندراج).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.