معنی

[ گَ زِ ] (اِمص) گزیدن. لَسع. لَدغ. (منتهی الارب): من بفریاد از عنای سبش نیش از الماس دارد او به گزش.طیان. || با زخمه زدن ذوات الاوتار، مقابل کشش.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.