[ گُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) انجام نایافته. انجام ناداده. اداناکرده : اگر رکاب عالی... حرکت کرده بودی و کاری بر ناگزارده و این خبر آنجا رسیدی ناچار باز بایستی گشت. (تاریخ بیهقی).
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.