گره بر ابرو زدن

معنی

[ گِ رِهْ بَ اَ زَ دَ ] (مص مرکب) گره بر ابرو برآوردن : چو دیدش گره زد بر ابرو ز خشم بدو گفت کای بدرگ شوخ چشم.اسدی. گمانم چو برزد به ابرو گره شه چین کمان را فروکرد زه.نظامی. مزن تا توانی بر ابرو گره که دشمن اگر چه زبون، دوست به.سعدی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.