(~.) [ فر. ] (اِ.)۱- اصالت تصور و خیال، فلسفهای که تصور را اصل و حقیقت میشمارد.۲- در هنر یعنی آفریدن آن چه که در ذهن است نه آنچه که واقعیت دارد.
فرهنگ فارسی معین
میهمانان، خواست اندیشی، آرمان گرایی، ایده باوری
فرهنگ واژههای سره
(~. ئُ لُ) [ فر. ] (اِفا.) مسلک ساز، متفکران و فلاسفه و نظریه پردازانی که خالق ایده ئولوژی هستند.
انگاره
بیهوده، بیسود، بیبهره
(یِ دِ) [ ع. ] (اِفا.) مؤنث زاید.
[ یِ دَ / دِ یِ عَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) الزائدة العظمی استخوان ران جانور وحشی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
[ یِ دَ / دِ یِ کَ بِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) زائدة الکبد. پاره ای از جگر جدا متعلق بدان. اوالصواب بالراء و آن را زیادة الکبد هم گویند، ذکره الکرمانی. (منتهی الارب). جگرگوشه. (دهار). زیاد ...
همافزایی، فزون فروش، فرا فزونی، بیش فروش، بهافزونی، ارزافزایی
چیزی را در معرض فروش گذاردن چنانکه هر کسی به قیمت گرانتر بخرد به او فروخته شود.
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.