فرایند ترکیب هستههای سبک و تشکیل هستههای سنگینتر در پلاسمایی با دمای بسیار بالا درحالیکه در یک میدان مغناطیسی مناسب محصور شده است [فیزیک] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ گُ تَ ] (ص لیاقت) قابل گداختن. لایق ذوب.
لغتنامه دهخدا
(گُ تِ) (اِمف.) ذوب شده، مذاب.
فرهنگ فارسی معین
[ گُ تَ / تِ ] (حامص) عمل گداخته شدن. ذوب شدن.
پودری دانهای که، با ذوب و انجماد اجزای آمیختۀ آن و اعمال سایر فرایندها، اندازۀ دلخواه آن به دست میآید [جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب]
[ مِ گُ تَ / تِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) سیم حلال. (آنندراج).
[ گُ تَ ] (مص منفی) نگداختن. مقابل گداختن.
← گرمایش آلفایی [فیزیک]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.