معنی

[ کَ ] (اِخ) نام برادر انوشیروان است. (برهان) (ناظم الاطباء). نام برادر اکبر انوشیروان بن غباد بوده که وقتی به حکم انوشیروان عادل حکمرانی تبرستان و خراسان داشته و با خاقان رزم کرده و بر او ظفر یافته است و خوارزم را مسخر نموده به هوشنگ نامی از اقارب خود سپرده تا غزنین و نهرواله به تصرف آورده دعوی پادشاهی نمود و آخر به دست انوشیروان هلاک شد و هفت سال در ولایات متفرقهٔ خود حکمرانی داشته. و بعضی او را کیتوس خوانده اند. (انجمن آرا) (آنندراج). نام برادر انوشیروان ساسانی و پسر قباد و نخستین ملک از ملوک باوندیهٔ طبرستان است و جد اعلای این طبقه می باشد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در پهلوی، کائوس ، پسر غباد و برادر انوشیروان. (حاشیهٔ برهان چ معین). از فرمانروایان مازندران معاصر ساسانیان و پسر قباد بود که به سال ۵۲۹ م. به حکومت مازندران فرستاده شد و هفت سال فرمانروایی کرد. (از ترجمهٔ مازندران و استراباد رابینو ص ۱۷۸): و سیزدهم پدرش کیوس بن قباد بود برادر نوشروان ملک عادل و مادر تو فرزند ملک غازی... (قابوسنامه چ نفیسی ص ۲). بعد از آنکه قبادبن فیروز مالک ممالک عجم گشت سلطنت آن دیار را به پسر بزرگتر خود کیوس ارزانی داشت و کیوس... مدت هفت سال حکومت کرد آنگاه میان او و برادرش انوشیروان مخالفت اتفاق افتاد و کیوس بر دست برادر اسیر گشت و به قتل رسید... (حبیب السیر چ خیام ج ۲ ص ۴۰۱). و رجوع به همین مأخذ ص ۴۰۱ و ۴۱۷ و ایران در زمان ساسانیان ص ۳۵۳ به بعد شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.