[ اِ تِ تَ ] (مص مرکب) نگران بودن و پرمور داشتن و چشم براه بودن. (ناظم الاطباء). چشم داشتن. بیوسیدن : خوشا چشمی که دارد انتظار دیدن رویی گهر آن دل که میباشد گره در حسرت مویی. میرزا بیدل (ا ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.