[ کَ تَ وَ ذَ تَ ] (ع اِ مرکب) چنان و چنین. (غیاث) (آنندراج). رجوع به مدخل بعد شود.
لغتنامه دهخدا
(اِخ) رجوع به کتبوقانویان شود.
(اِخ) جان. شاعر انگلیسی که به سال ۱۷۹۵ م. در «فینسبوری» متولد شد و به سال ۱۸۲۱ در «روم» درگذشت. او در رشتهٔ پزشکی (جراحی) تحصیل می کرد و به علت علاقهٔ شدیدی که به شعر داشت تحصیل خود را ره ...
[ کِ ] (اِخ) دهی از دهستان مهربان است که در بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقع است و ۶۵۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
(اِ کِ) [ انگ. ] (اِ.) صفحة مخصوصی به اندازة زیرة کفش با چرخهای کوچک که در زیر کفش میبندند و بر روی زمین سخت و هموار یا یخی سُر میخورند.
فرهنگ فارسی معین
[ اِ ] (اِخ) رجوع به اسکیثی شود.
[ تَ ] (ع مص) پر کردن مشک. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از ناظم الاطباء). || به خشم و غضب آوردن کسی را. (از متن اللغة). || سخ ...
[ تَ ] (ع مص) خاموش کردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
محدودسازی حق مالکیت بر یک دارایی ازطریق قانون یا به شیوههای دیگر [اقتصاد]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ تَ ] (ع مص) پدید آمدن پختگی در خرما. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). || نزد بلغا آنست که سخنگو برای ایراد مقصود خویش باآنکه الفاظ متعدد مرادف یکدیگر در نظر دارد، لفظ مخصوصی را ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.