( اِ ) [ ع. ] (مص م.) لغو کردن، بیهوده شمردن.
فرهنگ فارسی معین
[ اِ ] (ع مص) باطل کردن. (تاج المصادر بیهقی) (صراح) (منتهی الارب). افکندن و باطل کردن. (آنندراج). لغو کردن. ابطال. اسقاط. || ناامید و زیانکار گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). نومید کردن ...
لغتنامه دهخدا
[ لِ ] (معرب، اِ) معرب پایها. پاچها. (منتهی الارب) (آنندراج). پایچه. (مهذب الاسماء). اکارع. بلغت اهل مدینه معرب پایها. (از تاج العروس). معرب پایها. پاچه های گوسفند. (ناظم الاطباء).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.