کودی که منشأ گیاهی یا دامی دارد و برای تقویت خاک به کار میرود [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
واژههای مصوب فرهنگستان
مدفوع و ادرار انسان که بهعنوان کود در زمینهای کشاورزی مصرف میشود [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
کودی که سرعت انحلال آن در آب زیاد است [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
کودی که عناصر نیتروژن و فسفر و پتاسیم دارد [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
[ کو کَ دَ ] (مص مرکب) کوت کردن. بر روی یکدیگر ریختن تا چون خرمنی یا گنبدی شود. پر کردن بیش از لبهٔ ظرف و عرب نیز این کلمه را گرفته است.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوت کردن شود ...
لغتنامه دهخدا
[ کَ دَ ] (ع اِ) خاک و جز آن فراهم آورده. (منتهی الارب) (آنندراج). کَود. آنچه انباشته گردد از خاک و جز آن. (از اقرب الموارد). تودهٔ خاک و جز آن. (ناظم الاطباء). ج، اکواد. (منتهی الارب) (ا ...
توطئه و قیام ناگهانی بخشی از طبقۀ حاکم برای براندازی حکومت و تشکیل دولت جدید.
فرهنگ فارسی عمید
[ دَ ] (اِ) زمین دامن کوه را گویند. (برهان). در برهان گفته زمین و دامن کوه را گویند، و دو سه خطا کرده اول اینکه کاف فارسی است نه تازی دوم آنکه کاف و واو نیست «کاف و را» است... (انجمن آرا). ...
[ کَ دَ ] (اِخ) پادشاهی است یا عریفی بود مر مهاجرین عبداللََّه کلابی را. (منتهی الارب). نام پادشاهی و یا سرداری. (ناظم الاطباء).
[ دَ ] (اِخ) نام مادر هرمز پسر شاپور ساسانی. (از مجمل التواریخ و القصص ص ۶۴).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.