کوچکدلی
معنی
[ چَ / چِ دِ ] (حامص مرکب)
نازک دلی. (غیاث). کوچک دل بودن. حالت
کوچک بودن دل :
سهل باشد عشق اگر بر خاک بردارد مرا
مهر از کوچک دلی بسیار شبنم را نواخت.
صائب (از آنندراج).
ز خلق خوش به سر جا می دهندت غنچه سان هر دم
زوالی نیست با کوچک دلی بالانشینی را.
شفیع اثر (از آنندراج).
رجوع به کوچک دل شود. || بی رحم و
ترحم نیز نوشته اند. (غیاث).