[ اُ ] (هندی، اِ) باقی مانده از تانبول خاییده شده. (ناظم الاطباء). فضلهٔ پان که بعد از چاویدن پان به کسی دهند یا بیندازند و این لفظ هندی است. (آنندراج): چمن از پان گزیدنت رنگین غنچه چون ...
لغتنامه دهخدا
برابرخواه
فرهنگ واژههای سره
(اِخ) نام سرداری در زمان داریوش اول (بزرگ). اری تس نامی از جانب کوروش والی سارد بود، داریوش پارسیها را طلبیده تصمیم کرد اری تس را از جهت قتل میتروباتس سردار دیگر ایرانی از میان بردارد، ...
[ بِ ] (اِ مرکب) جایگاه. جای بنا: ز بلغار بگذر که از کار اوست بناگاه اصلش بن غار اوست.نظامی.
= ناگاه * بهناگاه
فرهنگ فارسی عمید
نوعی روش تاریخگذاری نسبی مبتنی بر مشاهدۀ تغییرات تکاملی در گونههای خاصی از پستانداران که درنهایت یک توالی گاهنگاشتی اجمالی از آن به دست میآید [باستانشناسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(اِخ) شهری است قدیمی به مغرب (آفریقای صغیر) در نومید یا موطن «سنت آگوستین» که امروز «سوق الرأس» نامیده میشود. قاموس الاعلام ترکی در ذیل «تاغاسته» آرد: ...بعدها بنام «تاجلت» شهرت یافته بود ...
[ تَ ] (اِ مرکب) تماشاکده. (آنندراج) (ناظم الاطباء). جای تماشا. منظر. (حاشیهٔ برهان چ معین). تماشاگه. گردشگاه: پروازه، خورشی بود که در پی قومی برند به تماشاگاه. (فرهنگ اسدی نخجوانی، یادداشت ...
جانورانی کفزی که در درون رسوبات بستر زندگی میکنند [جانورشناسی]
(جُ نِ) (ص مر.)۱- تنها.۲- قطعه قطعه.
فرهنگ فارسی معین
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.