فقیر؛ بیچاره.
فرهنگ فارسی عمید
[ کِ تَ نِ ] (نف مرکب) کسی که در خاکستر نشیند فقر را. || (اصطلاح تصوف) یکی از اعمال صوفیان.
لغتنامه دهخدا
نوعی خوردگی براثر رسوب خاکستر مذاب حاصل از سوختهای حاوی وانادیم که سبب انحلال لایههای محافظ اکسیدی و نفوذ سریع اکسیژن و دیگر گازهای حاصل از احتراق به سطح فلز میشود [خوردگی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.