[ کَ ] (اِخ) نام شهری است که مسکن
یعقوب و مولد یوسف(ع) بوده است. (برهان)
(آنندراج). نام شهری که یعقوب در آن مسکن
داشت. (ناظم الاطباء). زمین کنعان زمینی
است که ذریهٔ کنعان در آنجا سکونت گزیدند.
حد آن از جانب شمال از طریق حماة به شمال
لبنان و از سوی مشرق دشت سوریه و
دشت العرب به طرف جنوب، ولی از سوی
مغرب تماماً به ساحل دریای متوسط امتداد
نمی یافت چه هنوز مردم فلسطین در آن باقی
بودند (سفر پیدایش ۱۰:۱۵) (کتاب صفنیا
۲:۵) و پس از آنکه بنی اسرائیل اراضی کنعان
را تسخیر کردند نام کنعان به زمین اسرائیل
(اول سموئیل ۱۳:۱۹) و زمین مقدس (کتاب
زکریا ۲:۱۲) و زمین موعود (رسالهٔ عبرانیان
۱۱:۹) و زمین عبرانیان (پیدایش ۴۰:۱۵)
مبدل گردید. (از قاموس کتاب مقدس).
سرزمینی که اولاد کنعان پس از بیرون شدن
از مصر بدانجا رفتند:
مرا دل گفت گنج فقر داری در جهان منگر
نعیم مصردیده کس چه باید قحط کنعانش.
خاقانی.
ناقهٔ کنعان دهد خساست بغداد
آهوی مشک آید از فضای صفاهان.
خاقانی .
نخل بندی دانم ولی نه در بستان و شاهدی
فروشم ولیکن نه در کنعان. (گلستان).
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی.
سعدی (گلستان).
نشان یوسف گم کرده می دهد یعقوب
مگر ز مصر به کنعان بشیر می آید.سعدی.
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبهٔ احزان شود روزی گلستان غم مخور.
حافظ.
و رجوع به مادهٔ بعد و معجم البلدان و قاموس
کتاب مقدس شود.