کناسی
معنی
[ کَ نْ نا ] (حامص) شغل کَنّاس.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شغل و
عمل کناس. (ناظم الاطباء):
اگر کنی ز برای یهود کنّاسی
وگر کنی ز برای مجوس گل کاری
درین دو کار کریه اینقدر کراهت نیست
وزین دو شغل خبیث آن مثابه دشواری
که در سلام فرومایگان صدرنشین
به روی سینه نهی دست و سر فرود آری.
امیدی تهرانی (از آتشکده آذر، ص ۲۱۷).