(اُ فُ) (ص نسب.) موازی، منسوب به افق. خط راست موازی سطح زمین.
فرهنگ فارسی معین
[ اُ فُ ] (ص نسبی) نسبت است به افق، مقابل عمودی. آنچه در افق باشد. که عمودی نیست. متوازی. (یادداشت مرحوم دهخدا). آنکه از آفاق زمین باشد. (از اقرب الموارد). - خط افقی؛ مقابل خط عمودی. خط ...
لغتنامه دهخدا
← غلتۀ همرَفتی افقی [علوم جَوّ]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی جداسازی جنسی که براساس آن درصد بالایی از افراد یک جنس در یک شغل به کار گماشته میشوند و درنتیجه، نقش جنسی نقش کاری را تحتالشعاع قرار میدهد [جامعهشناسی] ...
نوعی خشککن افشانهای که در آن افشانش مواد غذایی تغلیظشده بهصورت افقی است [علوم و فنّاوری غذا]
دستگاه مختصاتی که برای تعیین موقعیت اجرام آسمانی نسبت به ناظر زمینی به کار میرود و از دو مختصه سمت و ارتفاع تشکیل شده است |||متـ . دستگاه مختصات سمتیارتفاعی alt-az coordinates1 [ ...
نوعی دوبینی که در آن دو تصویر از یک شیء در یک صفحۀ افقی قرار میگیرد، خواه بهصورت متقاطع خواه بهصورت متقارن [علوم پایۀ پزشکی]
ماهیواری کموبیش افقی در دُم هواگَرد برای تأمین پایداری طولی|||متـ . دُم tailplane [حملونقل هوایی]
هر یک از تغییرات در سطح سوارهرو شامل تغییر مسیر در سطح افقی یا انحراف از مسیر اصلی با هدف تأثیرگذاری بر رفتار راننده [حملونقل درونشهری - جادهای] ...
پالایهای خطپایه (line-based) در حوزه طیف که مؤلفه افقی میدان مغناطیسی را یا در راستای خط برداشت خاصی نگه میدارد یا آن را عبور میدهد [ژئوفیزیک] ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.