کمان‌انداختن

معنی

[ کَ اَ تَ ] (مص مرکب) کمان افکندن. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین): هلال را به حریفان نموده ام سنجر که پیش ابروی آن جنگجو کمان انداخت. سنجر کاشی (از آنندراج). و رجوع به مادهٔ قبل شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.