اسم: اعتماد (پسر) (عربی) (تلفظ: eetemād) (فارسی: اِعتماد) (انگلیسی: eetemad) معنی: تکیه کردن، پشت گرمی، باور داشتن و صحیح دانستنِ چیزی یا کسی، عقیده و نظر، ایمان به حقانیت دین اسلام ...
فرهنگ واژگان اسمها
اعتماد مردم به اینکه فعالیتهای دولت نه در جهت منافع افراد خاص بلکه در جهت رفاه عمومی (public welfare) است [مدیریت]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ اِ تِ دُدْ دَ لَ ] (اِخ) پسر اعتضادالدوله. از حکام قاجاریه در ۱۲۸۵ هـ . ق. بود. (از ترجمهٔ سفرنامهٔ مازندران رابینو ص ۲۲۲).
لغتنامه دهخدا
[ اِ تِ دُدْ دَ لَ ] (اِخ) حاجی ابراهیم خان. صدراعظم ایران در دورهٔ فتحعلی شاه قاجار. (از کتاب ایران در زمان قاجاریه).
[ اِ تِ دُدْ دَ لَ ] (اِخ) نقی الدین محمد. نام یکی از وزراء ایران.
[ اِ تِ مَ / مِ ] (اِ مرکب) اعتبارنامه. (ناظم الاطباء). رجوع به اعتبارنامه شود.
رأیی که با آن قوۀ مقننه هیئت وزیران یا یک وزیر را نمیپذیرد یا مجبور به کنارهگیری از سمت خود میکند [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
ناباوری، بد گمانی
فرهنگ واژههای سره
احتمال اینکه سامانهای، شامل چند مؤلفه، کار کند [آمار]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.