[ کُ ] (حامص) گشنی. حالت فحل. رجوع به گشنی شود.
لغتنامه دهخدا
[ کُ ] (اِ) کرسنه. رجوع به کرسنه و کشنی شود.
[ اِ ] (اِ) رجوع به الکسینی و حشیشة الزجاج و تذکرهٔ داود ضریر انطاکی ج ۱ ص ۱۲۷ شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.