معنی

[ کَ زز ] (ع ص) مرد تند. ج، کُزّ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). خشک منقبض. (از اقرب الموارد). - جمل کز؛ سخت شدید. (از اقرب الموارد). - ذهب کز؛ زر سخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). - رجل کزالیدین؛ مرد زفت و بخیل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ذوکز یعنی صاحب بخل. (از اقرب الموارد). مرد بخیل ید. (مهذب الاسماء). - وجه کز؛ روی زشت و ترش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قبیح. (از اقرب الموارد).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.