معنی

[ کِ ] (اِخ) ابوعبداللََّه محمدبن عبداللََّه بن موسی کرمانی. ورزیدهٔ در نحو و لغت بود و خط نیکوئی داشت که مردم به آن رغبتی داشتند و نقلش از روی صحت و درستی بود و وراقی می کرد. این کتابها از اوست: کتاب ما اغفله الخلیل فی کتاب العین و ذکر انه مهمل و هو مستعمل و ما هو مستعمل و قد اهمل. کتاب جامع فی النحو، کتاب النحو، کتاب الموجز فی النحو. (الفهرست ترجمهٔ رضا تجدد ص ۱۳۴).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.