استخوان نرم؛ غضروف؛ کرجن؛ کرکرک؛ کرکری.
فرهنگ فارسی عمید
[ کِ کِ هَ / هِ ] (اِ) عاقرقرحا. رجوع به عاقرقرحا و آککرا شود.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.