۱. قطعه؛ بخش. ۲. بخشی از کتاب.
فرهنگ فارسی عمید
= لُغَز
[ کُ ] (اِخ) دهی است از دهستان مزرج بخش حومهٔ شهرستان قوچان. کوهستانی و معتدل است و ۳۰۶ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
لغتنامه دهخدا
[ کُ کَ ] (اِخ) دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان قائم شهر. معتدل و مرطوب است و ۶۵۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).
[ کُ کَ ] (اِخ) دهی است از دهات برکار در ناحیهٔ چهاردانگهٔ هزارجریب مازندران. (سفرنامهٔ مازندران رابینو ص ۱۲۳ و ترجمهٔ آن ص ۱۶۵).
[ کُ کَ ] (اِخ) دهی است از دهستان دیجویجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل. کوهستانی و معتدل است و ۴۵۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
[ کُ کَ ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه. کوهستانی و معتدل است و ۳۷۹ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).
[ قِ زِ جَ کَ کَ ] (اِخ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در ۱۱ هزارگزی شمال باختری قره آغاج و ۱۵۵۰۰ گزی جنوب شوسهٔ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.