کرتینه
معنی
[ کَ نَ / نِ ] (اِ) پردهٔ سفیدی باشد
مانند کاغذ که عنکبوت سازد و به درون آن
رود و بچه نهد و تخم برآرد اگر آن را بر بازوی
کسی که تب ربع میکرده بندند زایل شود. (از
برهان) (از آنندراج). کرتنه. کارتنه. (فرهنگ
فارسی معین). || خود عنکبوت را نیز
گویند. (ناظم الاطباء).