معنی

(اِ) چوب بن خوشهٔ خرما را گویند یعنی جایی که به نخل چسبیده باشد. (برهان) (اوبهی) (آنندراج) (فرهنگ اسدی) (صحاح الفرس) (ناظم الاطباء) (شعوری ج ۲ ص ۳۴۰). گمان می کنم مراد غلافی است که شکوفهٔ خرما از آن بیرون آید. چوب بیخ خوشهٔ خرما چسبیده بدرخت. (یادداشت مؤلف). کناز. کنز. تنلاب. طلع. طلعه : من بدان آمدم بخدمت تو تا برآید رطب ز کانازم.رودکی. عجب نباشد اگر از نحوست طالع مخالفان ورا زهر روید از کاناز. شمس فخری (از فرهنگ جهانگیری). || خوشهٔ خرما. (ناظم الاطباء).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.