۱. با تدبیر کار کردن؛ هوشیاری به کار بردن. ۲. دوراندیشی؛ عاقبتاندیشی. ۳. (اسم) (نظامی) بخشی از نیروی نظامی یک کشور که در مواقع اضطراری به کار گرفته میشود.
فرهنگ فارسی عمید
سرعتی که در آن، در صورت وجود مانع در مسیر، قطار بتواند در یکدوم فاصلۀ دید بایستد [حملونقل ریلی]
واژههای مصوب فرهنگستان
فرود بر روی آب یا زمین در شرایطی که بنا به تشخیص خلبان ادامۀ پرواز خطرناک باشد [حملونقل هوایی]
علامتی که راننده را آگاه میسازد که علامت بعدی دارای نمای خطر است [حملونقل ریلی]
چراغهای زردی در اتاقک خلبان که در صورت بروز نقص روشن میشوند و خلبان باید با مشاهدۀ آنها برای رفع نقص اقدام کند [حملونقل هوایی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.