(اِ) [ ع - فا. ] (ص نسب.) خدمت نظام وظیفه، سربازی.
فرهنگ فارسی معین
ریزاندامگانی که تنها در نبود اکسیژن میتواند زندگی کند [مهندسی محیط زیست و انرژی]
واژههای مصوب فرهنگستان
مدتزمان توقف در یک سفر به دلیل توقف جریان تردد [حملونقل درونشهری - جادهای]
نوعی میانآسایی که رخداد آن برای بقا الزامی است [زیستشناسی]
بخشی از اثر گرمایی غذا که صرف تأمین انرژی لازم برای گوارش و جذب و سوختوساز مواد غذایی میشود [تغذیه]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.