[ اِ ] (ع مص) باگیاه شدن زمین. باگیاه و تر شدن زمین. گیاه برآوردن و سبز شدن زمین. || سبز شدن شورگیاه. || ریش برآوردن. || چریدن ماشیه سبزه را.
لغتنامه دهخدا
پیشترها، پیشتر، پیش از این
فرهنگ واژههای سره
پیشترها
(بِ قَ نْ) [ ع. ] (ق.) قبلاً، پیش از این.
فرهنگ فارسی معین
[ بِ قَنْ ] (ع ق) از پیش. از این پیش. پیش از این. در ایام پیش. در زمان پیش. پیش از آن. پیش از وقت. در پیش. پیشتر. در سابق. در زمان سابق. سابق بر این. سابق بر آن. قبلاً. قبل از این. قبل از آن ...
در مسابقهها یا بازیهایی که بهصورت دوبهدو نیز برگزار میشود، رقابتهایی که در هریک از آنها یک ورزشکار در برابر ورزشکاری دیگر به رقابت میپردازد [و ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مجموعۀ مسابقههایی که برای تعیین قهرمان برگزار میشود [ورزش]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.