معنی

[ قِ فَ ] (ع ص) بزرگ اندام. (منتهی الارب). التار الناعم الضخم الجثه. (اقرب الموارد). || (اِ) بیخ گیاه بردی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). واحد آن قنفخرة است. (اقرب الموارد).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.