وسیلهای فلزی که به در صندوق یا خانه میزنند و در را با آن میبندند؛ کلیدان. * قفل ابجد: نوعی قفل که با حروف الفبا باز و بسته میشود. * قفل رومی: (موسیقی) [قدیمی] از ...
فرهنگ فارسی عمید
[ قَ فَ ] (اِخ) کوه های قرمزرنگی است در راه مکه از طریق بستان ابن عامر به سوی قرن المنازل. (معجم البلدان).
لغتنامه دهخدا
قفل مکانیکی دستگاه همبندی (interlocking machine) که با یک اهرم فعال میشود [حملونقل ریلی]
واژههای مصوب فرهنگستان
سیاستی که پول ملی را با نرخ ثابت به ارزهای دیگر قفل میکند [اقتصاد]
قفلی دستی که برای جلوگیری از تغییر ناگهانی مسیر و افزایش امنیت سوزن در هنگام حرکت قطار، تیغۀ سوزن را به ریل اصلی منتقل میکند [حملونقل ریلی] ...
اتصال کوچکی در انتهای مازه که آن را در جای خود محکم و تثبیت میکند [حملونقل دریایی]
سامانهای که تمامی درهای خودرو را میتوان با آن از یک نقطه همزمان باز کرد یا بست [قطعات و اجزای خودرو]
[ قُ لِ وَسْ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) تنکهٔ آهن که حلقه های آهن بر آن نصب کنند و دو میل آهنی که هر دو به هم وصل دارند از آن حلقه ها درگذرانند و بستن و گشادن آن خالی از اشکالی نیست، و آن ر ...
افزارهای برای محکم بستن و جابهجایی ایمن بارگُنج که با ورود به گوشهبَستها و چرخش در آنها قفل میشود [حملونقل دریایی]
نوعی سامانۀ نظارت یا واپایش اضافی که در شرایط خاص بهطور خودکار از وارد شدن نیروی کشش بر واحدهای کِشنده جلوگیری میکند [حملونقل ریلی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.