غمزهٔ لاجوردی

معنی

[ غَ زَ / زِ یِ وَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از نازها و غمزه های غیرمکرر باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). کنایه از ناز و غمزه. (انجمن آرا). ناز خنک بی محل. (فرهنگ رشیدی): افتاده اگر کبود چشم تو چه باک از غمزهٔ لاجوردیم ذوقی هست. ظهوری (از فرهنگ رشیدی).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.