مجرای خوراک در حلق؛ بلعوم؛ حلقوم.
فرهنگ فارسی عمید
[حملونقل درونشهری-جادهای] بخشی از معبر که حجم تردد در آن بیش از ظرفیت باشد [مهندسی مخابرات] مسیر یا کارکردی با حداقل ظرفیت در سامانه یا شبکه که در غیاب مسیر یا کارکرد جانشی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ گَ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان طارم بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس واقع در ۶۰۰۰۰گزی جنوب باختری حاجی آباد و ۵۰۰۰گزی جنوب راه مالرو طارم به فورک. دارای ۳۰ تن سکنه است. مزرعهٔ سرای ج ...
لغتنامه دهخدا
[ گَ ] (اِخ) قصبه ای است از دهستان پنج هزار بخش بهشهر شهرستان ساری واقع در ۲۷۰۰۰گزی خاور بهشهر بین راه آهن و راه شوسهٔ. هوای آن معتدل و دارای ۵۳۵۰ تن سکنه است. آب آن از چشمه و رودخانهٔ مح ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.