[ کَ / کَ سی ی ] (ع اِ) جِ کُرسیّ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کرسی شود.
لغتنامه دهخدا
۱. نظام حکومتی که اشراف در رٲس آن قرار دارند. ۲. اشرافیت.
فرهنگ فارسی عمید
(رُ کْ) [ فر. ] (اِ.) دیوانسالاری ؛ حکومت سازمانهای اداری بر جامعه.
فرهنگ فارسی معین
حکومت روحانیان؛ حکومت الهی و مبتنی بر دین.
(دِ مُ) [ فر. ] (اِمر.) حکومت مردم بر مردم، حکومتی که در آن دولتمردان از طریق مردم یا نمایندگان مردم انتخاب میشوند.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.