(اِمص مرکب) خوب تفتیش کردن. (آنندراج). تفحص و تجسس و تفتیش. (برهان). کاوش. (غیاث). از «کاویدن»، بمعنی کاویدن با شدت و حدت. (حاشیهٔ برهان چ معین): تنگ شد عالم بر او از بهر گاو شور شور اندر گ ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.