کسی که درختی یا تخمی بر زمین میکارد.
فرهنگ فارسی عمید
[ رَ دَ / دِ ] (نف) کارکننده و کارفرما و فاعل از کاشتن. (آنندراج). ج، کارندگان : اگر کشتمندی شود کوفته وز آن رنج کارنده آشوفته و گر اسب در کشت زاری شود کسی نیز بر میوه داری شود دم اسب و گ ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.