معنی

[ دَ ] (ص مرکب) بدیمن. مقابل خوش یمن. نحس : نگفتم که با رستم شوم دست نشاید بر این بوم ایمن نشست.فردوسی. به آهنگرش گفت کای شوم دست ببندی و بسته ندانی شکست.فردوسی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.