معنی

[ شَ ] (اِخ) بدخشانی. شاعری شوخ طبع و بذله گو و از معاصران مولانا جامی در قرن نهم هجری بود. از اشعار او است: چشمان من به رویت در عاشقی چنانند کز رشک یکدگر را دیدن نمی توانند. (از مجالس النفائس ص ۱۱۸). رجوع به فرهنگ سخنوران شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.