معنی

[ شَ سِ فَ ] (اِخ) شمس الدین بن فخرالدین اصفهانی. ادیب و شاعر اواسط قرن هشتم هجری بود. وی معاصر اتابک نصرةالدین احمدلر و خواجه غیاث الدین محمد رشیدی و شیخ ابواسحاق اینجو است. پدرش فخرالدین نیز شاعر و ادیب بود. شمس فخری در عنفوان شباب به لرستان رفت و در آنجا کتابی مختصر در فن عروض و قوافی به اسم (معیار نصرتی) به نام اتابک نصرةالدین احمد تألیف کرد. سپس در عهد وزارت خواجه غیاث الدین به عراق آمد و در ۷۳۲ هـ . ق. در قم مقیم شد و در آنجا قصیدهٔ مصنوع بزرگی به نام «مخزن البحور و مجمع الصنائع» در صنایع بدیعی و اوزان عروضی در مدح خواجهٔ مزبور ساخت و پس از برافتادن دولت خواجه به فارس رفت و در سلک ملازمان امیر شیخ جمال الدین ابواسحاق اینجو درآمد و در آنجا به سال ۷۴۴ یا ۷۴۵ هـ . ق. درگذشت. وی «معیار جمالی و مفتاح ابواسحاقی» را بنام شاه ابواسحاق تألیف کرده است. (فرهنگ فارسی معین). صاحب لغت نامه ای منظوم است و این لغت نامه چون شواهد از شعر خود اوست، یعنی مدعی و گواه هر دو یکی باشند ارزش فنی ندارد. خاصه که عده ای از لغات را هم غلط خوانده و از لغات فارسی اطلاع کافی هم نداشته است. (یادداشت مؤلف). رجوع به از سعدی تا جامی ص ۳۸۲ شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.