سلیمانشاه

معنی

[ سُ لَ ] (اِخ) میرزای گورکانی بن یادگار ناصرمیرزای بن عمر شیخ بن سلطان ابوسعید بهادرخان بن میرزاالغ بیک بود. مدتها به حکم عمش ظهیرالدین بابر پادشاه گورکانی در ولایت بدخشان حکومت داشته و در مرثیه پسرش ابراهیم میرزا که در معرکه کشته شده، گفته است: ای لعل بدخشان ز بدخشان رفتی مانندهٔ خورشید درخشان رفتی در دهر چو خاتم سلیمان بودی افسوس که از دست سلیمان رفتی. (از مجمع الفصحاء ج ۱ ص ۳۱).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.