سکهٔ مردی
معنی
[ سِ کْ کَ / کِ یِ مَ ]
(ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از ریش چه
در حالت قسم خوردن دست بر ریش گذارند
و گویند سکه مردان است. (آنندراج). کنایه
از لحیه. (غیاث). || کنایه از آلت رجولیت.
(غیاث). || غیرت و حمیت و آبرو.
(آنندراج) (غیاث):
سکهٔ مردی نداری معرفت کم خرج کن
فتنه ها دارد بنام پادشاهان زر زدن.
صائب (از آنندراج).
پیچ و تاب غیرت ار باشد ز دشمن باک نیست
سکهٔ مردی در اینجا کار جوشن میکند.
سعید اشرف (از آنندراج).