سعدالدین

معنی

[ سَ دُدْ دی ] (اِخ) اسعد بخاری سمرقندی عوفی در لباب الالباب نام او را ذکر کرده و این ابیات را از او آورده است: ای زلف تو رنگ برده و بوی از مشک چوگان شده و برده بسی گوی از مشک یک موی که از فرق تو افتد بزمین فرقش نکند کسی بیک موی از مشک. (از لباب الالباب ج ۲ ص ۳۸۳).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.