سایاگ (سیاق تازی شده سایاگ است که از پارسی به تازی رفته)، شیوه، روند، روش، روال
فرهنگ واژههای سره
[باستانشناسی] مجموعهای از خصیصههای متمایزکنندۀ گروهی از آثار در دورۀ زمانی و گسترۀ مکانی معین|||[ورزش] شیوۀ خاص اجرای مهارتها و فنون در بسیاری از رشتههای ورزشی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ سَ بُ ] (ص) پهلوی سپوک (سبک، چابک)، پارسی باستان سپوکا، ایرانی باستان ثراپو، در سانسکریت ترپرا، افغانی سپوک ، گیلکی سبوک (در دیه ها:سوبوک)، فریزندی سووک ، یرنی سوک ، نطنزی ساوک ، سمنانی ...
لغتنامه دهخدا
[ سُ بِ ] (ص) سست. || (اِ) سستی. (برهان).
[ سَ بُ مَ دَ ] (مص مرکب) زود آمدن. با سرعت آمدن : انتظار نان ندارد مرد سیر که سبک آید وظیفه یا که دیر.مولوی.
۱. (نظامی) سربازانی که سلاح سبک مانند تفنگ و مسلسل دارند. ۲. [قدیمی] سربازانی که شمشیر، کمان، و نیزه داشتند.
فرهنگ فارسی عمید
۱. [مقابلِ گرانبار] کسی که بار سبک بر دوش داشته باشد. ۲. حیوان بارکش که بارش سبک باشد. ۳. [مجاز] شخص فارغ و آسوده و بیخیال و مجرد: در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسی ست / آن به ک ...
۱. پرندۀ تیزپر. ۲. پرندۀ کوچک. * سبکپر.
رویکرد یا نوع زبانی که تهیهکنندگان فرهنگ، باتوجهبه گسترۀ فرهنگ و مخاطبهای آن، برای ارائۀ تعریفها برمیگزینند [زبانشناسی] ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.